کانون الغدیر شهدای روستای انالوجه
<a href="http://parstools.com/">

فید خوان rss reader

طراح قالب
ثامن تـــم
امکانات وب


بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 217093
‌ماجرای‌برکناری‌آیت‌الله‌منتظری‌ازقائم‌‌مقامی‌رهبری
رنجنامه‌های‌ جدیدی‌‌ باید ‌نوشت
جام جم آنلاین: درگذشت آیت‌الله منتظری و پیام حکیمانه رهبری به این مناسبت، بار دیگر اذهان عمومی را به اواخر دهه 60 برد؛ دورانی که فضای سیاسی کشور متاثر از خلع آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری نظام و جریان مرتبط با آقای منتظری یعنی باند مهدی هاشمی بود.

شاید عده‌ای بگویند حال که آقای منتظری در گذشته است نبش قبر نکنیم و بر گذشته‌ها صلوات ولی از آنجایی که عده‌ای بهانه‌جو و فرصت‌طلب از بی‌اطلاعی اقشاری از جامعه نسبت به تاریخ و یا فراموش شدن آن سوء‌استفاده می‌کنند و بزرگواری رهبری را نیز ناشایست پاسخ می‌دهند، مرور و بازخوانی رویدادهای آن مقطع علاوه بر این‌که گوشه‌ای کوچک از اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامشان به مناسبت درگذشت آقای منتظری را آشکار می‌سازد و دفاع و وفاداری مجدد ایشان به امام راحل را به نمایش می‌گذارد و از دروغ‌پردازی‌ها و تحریفاتی که این روزها به بهانه فوت آقای منتظری در حال انجام است را تبیین می‌کند و درباره رفتار برخی چهره‌های سیاسی روشنگری می‌کند که چگونه نان به نرخ روز می‌خورند!

بدون تردید، تصمیم امام در فروردین سال 68 برای عزل آیت‌الله منتظری آنهم بعد از پذیرش قطعنامه، یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های امام در دوران عمر با برکتشان بود که کشور را از برهه‌ای حساس به سلامت عبور داد؛ تصمیمی که حاصل یک گزارش، یک اتفاق و یا یک انتقاد نبود، بلکه امام این تصمیم را پس از سال‌ها مدارا، نصیحت و هشدار اتخاذ کردند.

امام 12 مهر 65 یعنی بیش از 2 سال و نیم قبل از عزل آقای منتظری در نامه‌ای به وی، ضمن هشدار درباره عواقب انتساب باند مهدی هاشمی به ایشان می‌گویند: «این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقای سیدمهدی هاشمی است به شما. من نمی‌خواهم بگویم که ایشان حقیقتا مرتکب چیزهایی شدند، بلکه می‌خواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیاری از قبیل قتل مباشره یا تسبیبا و امثال آن است و چنین شخصی ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قدرت مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب و موکد است.»

مرحوم حاج سید احمد خمینی فرزند امام راحل نیز در رنجنامه‌ای به آقای منتظری که 9/2/68 نوشته شد خطاب به وی می‌گوید: «امام از یک سال قبل از دستگیری مهدی هاشمی، تلاش می‌فرمودند که شما را از این چاهی که برایتان کنده بود نجات دهند ولی متاسفانه شما به دفاع از مهدی هاشمی اصرار ورزیدید.» فکر می‌کنید پاسخ آقای منتظری به امام چه بود؟ مرحوم سیداحمد خمینی در رنجنامه به ایشان یادآوری می‌کند که یادتان هست که شفاها به خود من گفتید: «من نامه‌ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد. واقعا امام چه کرده بود که باید فردی مانند آقای منتظری با نامه‌های خود خواب را از امام بگیرد؟»

مهدی هاشمی که بود و چه کرد

موضوع مهدی هاشمی که اصلی‌ترین دلیل برکناری آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری بود، موضوعی است که این روزها یا اصلا به آن اشاره نمی‌شود و یا خیلی سریع از کنار آن رد می‌شوند. حامیان آیت‌الله منتظری از جمله کاخ سفید و BBC چون مهدی هاشمی را رسواتر از آن می‌دانند که بتوانند از او دفاع کنند تلاش می‌کنند عزل آقای منتظری را به دفاع وی از مسائل حقوق‌بشری ربط دهند.

کروبی طی نامه‌ای در سال 67 به آقای منتظری می‌نویسد: آیا خدا راضی است با این گونه سخنان برای رادیوهای بیگانه و ضد انقلا‌ب خوراک تهیه کنید و اصل نظام را زیر سوال می‌برید. ...اگر روزی ملت با خبر شوند که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده، می‌دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟

اما مهدی هاشمی که بود و چه کرد که چنین تیشه به ریشه قائم‌مقامی آقای منتظری زد و امروز کسی از او سخن نمی‌گوید؟ مهدی هاشمی برادر داماد آقای منتظری و از اعضای دفتر وی بود که تاثیر عمیقی بر افکار و تصمیمات آقای منتظری داشت. مهدی هاشمی از صفحه اول تا دهم پرونده خود، کارهایی را که انجام داده بود، در سرفصل‌هایی تشریح کرد:

1- اقرار به ساواکی بودن
2- لو دادن همان‌هایی که به آنها دستور داده بود که مرحوم شمس‌آبادی را ترور کنند
3- دعا به خانواده سلطنتی
4- دستور قتل جهان‌سلطان و مهدیزاده
5- دستور قتل مرحوم شمس‌آبادی
6- دستور قتل صفرزاده
7- دستور قتل مهندس بحرینیان
8- دامن زدن به اختلاف سپاه و کمیته
9- دستور اختفای مقادیر قابل توجهی اسلحه و مهمات و مواد منفجره
10- تحریک سپاه لنجان و سپاه‌های خمینی‌شهر، درچه و مبارکه به ایستادن در مقابل سپاه اصفهان
11- جعل سند ساواکی بودن دکتر هادی و علیه بعضی روحانیون اصفهان
12- جعل و نشر اوراقی به نام طلاب و فضلای افغانی علیه وزارت خارجه
13- دستور قتل عباسقلی حشمت و دو فرزندش
14- انحلال سازمان نصر و درگیری و آدمکشی در آن
15- جعل اسناد دولتی 16- نگهداری اسناد طبقه‌بندی شده
17- چاپ و نشر اعلامیه با عنوان‌های روحانیت بیدار علیه مسوولان نظام. (منبع: رنجنامه حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی به آقای منتظری و کتاب خاطرات سیاسی حجت‌الاسلام والمسلمین ری‌شهری).

با وجود چنین اعمالی از سوی مهدی هاشمی، آقای منتظری آنچنان اعتمادی به او داشت که حاضر نبود اتهامات او را بپذیرد و لااقل او را از دفترش طرد کند.

حاج سیداحمد خمینی در نامه‌ای که در تاریخ 9/2/68 برای آقای منتظری نوشت به او یادآوری کرد که «جریان توطئه‌گر طیف مهدی هاشمی با القائات خود، شما را وادار به مواضعی کرده‌اند که بعضی از گفته‌های شما چیزی جز خواست دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام نبود.»

ساده‌لوحی بی‌حد

ساده‌لوحی بی‌حد آقای منتظری شاید یکی از اصلی‌ترین خصوصیاتی بود که او را در معرض نفوذ اطرافیان فاسد و مغرض قرار می‌داد. این عبارت در نامه امام به وی به تصریح آمده است.

حاج سیداحمد خمینی در نامه‌اش به آقای منتظری می‌نویسد: «از تمامی این‌ها و خیلی چیزهای دیگر از جمله هماهنگی با رادیوهای بیگانه و سیاست‌های خارجی به این نتیجه می‌رسیم که این گروه فاسد و مرموز (باند مهدی هاشمی)‌ تصمیم گرفته است که چند کار را انجام دهد، ابتدا چهره امام را از زبان و قلم‌ قائم‌‌مقام رهبری، چهره‌ای خشن که زن‌های بچه‌دار را می‌کشد به دنیا معرفی کنند و بعد این را به دنیا برساند که آیت‌الله منتظری غیر از امام است.

در قدم بعد آیت‌الله منتظری را از نظام جدا سازد و بعد با تغییر مدیریت در سطح بالا و گسترده که از زبان شما هم نقل شده، همه چیز را به نفع خودشان خاتمه دهند و می‌بینید که مو به مو هم اجرا شد.»

با وجود چنین تذکرات روشنی متاسفانه آیت‌الله منتظری با سخنان، رفتار و تصمیمات ساده‌لوحانه خود مسیر دشمنان انقلاب را که افرادی چون سیداحمد خمینی، آیت‌الله مشکینی، مهدی جمارانی، سیدحمید روحانی و حتی مهدی کروبی درباره آن هشدار داده بودند، ادامه داد.

مهدی کروبی که در بیانیه خود به مناسبت فوت آیت‌الله منتظری آورده است آن فقیه عالیقدر تا آخرین لحظه حیات در دفاع از آزادی و استقلال کشور و از حریم دین و مذهب درنگ نکرد در تاریخ 29/11/1367 به همراه آقایان سیدحمید روحانی و امام‌جمارانی نامه‌ای به آقای منتظری می‌نویسد و به او گلایه می‌کند که چرا به تذکرات رهبری نظام اعتنا نمی‌کند.

آنها در این نامه با اشاره به جنایاتی که باند مهدی هاشمی مرتکب شده بود، می‌نویسند: «آنگاه که خبردار شدید مشتی منافق و محارب را طبق موازین قضایی محاکمه و اعدام کرده‌اند به نامه‌نگاری دست زدید و در دیدار با برخی مقامات قضایی این کار را جنایت خواندید و آنان را جانی نامیدید؟ شگفتا! مهدی و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جانی نیستند، لیکن مقامات قضایی نظام جمهوری اسلامی اگر شماری از توطئه‌گرانی را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند؟»!

کروبی، در این نامه به منتظری می‌نویسد: «شما در سخنرانی‌ها و موضعگیری‌های خود از پایبندی به قانون، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون، فراوان سخن می‌گویید. پرسشی که برای ما مطرح است، این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است؟! یعنی این مسوولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان‌پرور ایران هستند که باید قانون را رعایت کنند؟ ولی اطرافیان شما از هفت دولت آزادند؟» در نامه این 3 تن به آقای منتظری 3 سرفصل دیگر بصراحت به چشم می‌خورد، دامن زدن به شبهه‌افکنی رسانه‌های بیگانه، توهین به امام و دوری از شعارهای انقلابی که آقای منتظری در حرف و عمل زمینه را برای اعمال این‌ها فراهم کرد.

آقای کروبی در این نامه خطاب به آیت‌الله منتظری می‌نویسد: «آیا حضرتعالی شبنامه‌های نهضت آزادی را که در آن امام، مسوولان و اصولا نظام جمهوری اسلامی را به زیر سوال می‌برند، مطالعه نمی‌کنید؟ آیا سخنرانی‌های عناصر وابسته به انجمن حجتیه و پیروان تز «اسلام منهای روحانیت» را علیه مقامات و مسوولان کشور نمی‌شنوید؟! آیا خدا راضی است که با این گونه سخنان، برای رادیوهای بیگانه و ضدانقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال ببرید؟»! همین آقای کروبی در این نامه به آقای منتظری هشدار می‌دهد که «شما خوب می‌دانید که امت قهرمان‌پرور ایران هرگز تحمل کوچک‌ترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و این حقیقت در دوران ستمشاهی بارها ثابت شده است.

راستی اگر روزی این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده است، می‌‌دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟»! یا به آقای منتظری نصیحت می‌کند که «مسوولان نظام جمهوری اسلامی باید بکوشند شعارها و آرمان‌هایی را دنبال کنند که مورد پشتیبانی امت قهرمان‌پرور ایران است و خانواده‌‌های معظمی در راه تحقق آن آرمان‌ها بهترین عزیزان خود را فدا کرده‌اند و هرگونه کمبود، کاستی و ناراحتی را در راه پیشبرد آرمان‌های مقدس انقلاب تحمل می‌کنند و مسلما هیچ‌گاه از آرمان‌های مقدس خود دست نمی‌کشند و به آن پشت نمی‌کنند.» کروبی می‌نویسد: «آری، ما باید بکوشیم شعارها و آرمان‌هایی را که امت اسلامی در راه پیاده کردن آن، قربانی‌ها داده، رنج‌ها برده و می‌برد حفظ کنیم و جامه عمل بپوشانیم، نه آن که برای خوشایند بی‌تفاوت‌ها، رفاه‌طلب‌ها، سرمایه‌داران و سوداگران اروپا و آمریکا به شعارهای اسلامی، انقلابی پشت کنیم و آن را غیرعملی بخوانیم.( »نامه مهدی کروبی، سیدحمید روحانی، امام‌جمارانی به آقای منتظری 29/11/67)

واقعا چه عبرت‌انگیز است تاریخ! ناصح اواخر دهه شصت پس از گذشت بیست سال و اندی همان راه را خود طی می‌کند.

سرانجام منتظری

با وجود همه این هشدارها و نصیحت‌ها، آقای منتظری همچنان به راه اشتباه خود ادامه داد تا جایی که امام در نامه 6 فروردین 68 به آقای منتظری می‌‌نویسند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید ... سریعا تحریک می‌شوید، در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد ... دیگر برای من نامه ننویسید ... شما از این پس وکیل من نمی‌باشید ... شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهایتان را ادامه دهید، مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم.

در قسمت دیگری از این نامه تاریخی، امام می‌نویسد: والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید در این نامه همچنین آمده است: برای این‌که در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. (صحیفه نور ج 21، ص 330)

هر چند این نامه به دلیل وساطت برخی بزرگان انتشار عمومی نیافت و بدنبال نامه 7/1/69 آقای منتظری نامه تلطیف شده امام در 8/1/68 منتشر شد ولی نقل شده است که امام به آن بزرگان فرمودند شما بعدا ضرر خواهید کرد. یکی دیگر از اتفاقات قابل ذکر در آن زمان، اقدامات آقای عبدالله نوری است.

آقای عبدالله نوری که جزو اولین افراد بر سر پیکر آقای منتظری حاضر شد، آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی علی‌رغم ارادتی که به آقای منتظری داشت و بسیاری را با چوب ضدیت با فقیه عالیقدر تارانده بود، بلافاصله پس از اطلاع از نظر حضرت امام، دستور داد شبانه تمام تصاویر آقای منتظری را از سرتاسر سپاه جمع‌آوری کردند و یکی از پیشقراولان برخورد با آقای منتظری شد.

جریان شکست‌خورده 68 در سال 88 تکرار شده است

با گذشت 20 سال از عزل آقای منتظری و وقایع آن زمان در سال 67 و 68، جریان جدیدی فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار داده است که شباهت‌های ماهوی آن با جریان منتظری و باند مرتبط با او، از جهاتی چند هر دو جریان را قابل قیاس می‌کند. وجود اشخاصی در مقام لیدر جریان ضدنظام، همگامی و همراهی رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب با آنها، زیر سوال بردن مبانی انقلاب، توهین به امام و رهبری، طرد شعارهای محوری و بنیادین انقلاب اسلامی و ... ویژگی‌های جریانی است که هم‌اکنون از سوی جریانات ضدانقلاب، توده‌ای، منافقین و دشمنان خارجی ایران همچون آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و رسانه‌های مرتبط با آنها هدایت و همراهی می‌شود.

آنهایی که تا دیروز برای آقای منتظری نامه می‌نوشتند و او را از اقدامات ضدنظام برحذر می‌داشتند ، امروز همان راه منتظری را در پیش

سیدحمید روحانی در‌‌نامهای به کروبی می‌نویسد: چرا یکباره به دوستان دیرینه و 50 ساله خود پشت کردید و آنان را معاند و مضر پنداشتید؟! این چه دست مرموزی بود که جناب‌عالی را توانست از یاران و همرزمان دیرینه جدا سازد و برای شما نسبت به آنان ذهنیت پدید آورد؟!

گرفته‌اند.

سیدحمید روحانی، رئیس بنیاد تاریخ پژوهش ایران معاصر که بهمن 67 همراه مهدی جمارانی و مهدی کروبی آن نامه گلایه‌آمیز را به منتظری نوشت، در پی موضعگیری‌ها و اقدامات کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری، در نامه‌ای به او، ابتدا ذهن او را به نیمه‌شب سوم بهمن 67 می‌برد که: «آقای کروبی از دست آقای منتظری سخت گرفته و کلافه بود.

می‌گفت این روزها سخنان آقای منتظری در سخنرانی‌هایی که می‌کند، دشمن‌شادکن و دهن‌کجی به نظام جمهوری اسلامی ایران است. تهمت‌های ضدانقلاب را تکرار می‌کند، به دوستان چندین ساله خود بی‌اعتماد شده است و حرف‌های افرادی که دور و برش را گرفته‌اند قبول دارد و آن حرف‌ها را وحی منزل می‌داند و جوسازی‌ها و دروغ‌پردازی‌های آنان را دائم تکرار می‌کند. سخنان او امروز خوراک تبلیغاتی برای رادیوهای بیگانه شده است، نمی‌دانم باید با او چه کار کرد؟»

سیدحمید روحانی در ادامه این نامه به کروبی می‌نویسد: «چرا یکباره به دوستان دیرینه و 50 ساله خود پشت کردید و آنان را معاند و مضر پنداشتید؟! این چه دست مرموزی بود که جناب‌عالی را توانست از یاران و همرزمان دیرینه جدا سازد و برای شما نسبت به آنان ذهنیت پدید آورد؟! چه راز مگویی در کار بود که برخی از عناصر مرموزی که جنابعالی تا دیروز آنان را مخالف امام و انقلاب اسلامی می‌دانستید، یکباره مقرب‌الخاقان شدند و آنان را یار و دلسوز خود و زبان گویای خویش پنداشتید و با طناب آنان به چاه رفتید؟! آیا به یاد دارید که‌ آقای ابطحی را عامل نفوذی مشارکتی‌ها می‌دانستید و می‌گفتید دفتر ریاست‌جمهوری را به پایگاه مشارکتی‌ها بدل کرده و آقای خاتمی را در محاصره عناصر مشارکتی قرار داده؛ به‌گونه‌ای که ما نمی‌توانیم یک جلسه مشورتی با او داشته باشیم؟! آیا به خاطر دارید که از دست آقای ابطحی می‌نالیدید که می‌خواهد مشارکتی‌ها را در همه محافل نفوذ دهد و گفتید در جلسه مجمع روحانیون مبارز خطاب به او گفته‌اید دفتر ریاست‌جمهوری را که به پایگاه مشارکتی‌ها بدل کرده‌اید، حالا خواهش می‌کنم مجمع را به پایگاه دیگری برای آنها تبدیل نکنید؟ آیا این عامل نفوذی مشارکتی‌ها امروز برای پیشبرد آرمان‌های مقدس امام و انقلاب اسلامی به سراغ شما آمده یا خدای‌ناکرده در جنابعالی دگرگونی پدید آمده که او را به طمع انداخته است؟»!

اگر روزی عناصر منافق، لیبرال، سکولار و دگراندیش، حرف‌هایشان را از زبان آقای منتظری بازگو می‌کردند، اکنون به برکت حضور برخی عناصر معلوم‌الحال که سوابق اعمال و رفتارشان در 8 سال دوره اصلاحات ضمیمه پرونده انقلاب است، افرادی چون کروبی و موسوی با پذیرش تز باند مهدی هاشمی، نظام و دستاوردهای امام را زیر سوال می‌برند.

سیدحمید روحانی در نامه‌اش به کروبی می‌نویسد: «جنابعالی آن روز از آقای منتظری نگران و ناراحت بودید که سخنان دشمن شادکن بر زبان می‌راند و به نظام جمهوری اسلامی دهن‌کجی می‌کند، چرا شما پیوسته سخنانی بر زبان می‌آورید که مایه شادی شیطان بزرگ، رژیم صهیونیستی، سلطنت‌طلبان ورشکسته و ضدانقلاب‌های درون‌مرزی و برون‌‌مرزی شود؟ و خوراک تبلیغاتی برای بوق‌های شیطان بزرگ و صهیونیسم بین‌الملل و... فراهم آورد؟»!

نکته دیگری که ذکرش در اینجا خالی از لطف نیست ادعای سران فتنه مبنی بر پیروی از اندیشه و خط امام راحل (ره) است. ادعایی که بی‌اساس بودن آن در جای جای رفتارشان از جمله ماجرای فوت آقای منتظری آشکار شده است. آقایان موسوی، کروبی، عبدالله نوری و دیگر مدعیان این عرصه آیا رفتار آقای منتظری با امام را فراموش کرده‌اند؟ اگر فراموش کرده‌اید یکبار دیگر شما را به مطالعه رنج‌نامه مرحوم سیداحمد خمینی یادگار امام فرا‌می‌خوانیم. آنجا که مرحوم احمدآقا از آخرین ملاقات آقای منتظری با امام خبر می‌دهد و با اشاره به صحبت‌های نیم‌ساعته آقای منتظری می‌نویسد امام فرمودند: بیشتر حرف‌های شما درست نبود، خدا ان‌شاءالله مرا ببخشاید و مرگم را برساند.

تاریخ را نمی‌توان تحریف و حقیقت را نمی‌توان کتمان کرد. زندگی سیاسی آیت‌الله منتظری، می‌تواند درس‌ها و عبرت‌های آموزنده‌ای برای سیاسیون کشور داشته باشد، برهه‌ای از زندگی آقای منتظری که به قول رهبری، امتحانی دشوار و خطیر بود.

هم‌اکنون چنین امتحانی برای برخی سیاسیون کشور به‌‌گونه‌ای دیگر بروز و ظهور پیدا کرده است.‌ آنهایی که حیات معنوی خود را چنان قربانی سیاست‌زدگی خود کرده‌اند که نه‌تنها سرانجامی دشوار برایشان متصور است؛ بلکه نظام را نیز در شرایط دشواری قرار داده و افکار عمومی را همچون دوران منتظری دچار تشویش و سردرگمی کرده‌‌اند.

اما راه امام، راه شهیدان و راه انقلاب اسلامی همچون رودی خروشان است که نه فرد و افرادی یارای ایستادگی در برابر آن را دارد و نه جریانی که پشت سر این افراد موضع‌ گرفته‌اند، می‌توانند خللی در اراده این مردم ایجاد کنند.

سخن آخر این‌که در پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی هیچ اشاره‌ای به رفتار بیست ساله آقای منتظری با «ولی» پس از امام نشده است دورانی که رنجنامه‌های جدیدی باید برای آن نوشت تا معلوم شود آقای منتظری و اطرافیانش در این مدت چه کردند و رهبر معظم انقلاب چگونه رفتار کردند، باشد تا وقتی دیگر.

عباس محمدنژاد


سه شنبه 88/10/15 .::. 4:38 عصر .::. مدیریت .::. نظرات ()
درباره ما

فروشگاه اینترنتی رزوه مارکت ارائه دهنده برنج و چای ایرانی و روغن حیوانی انالوجه تحویل درب منزل آدرس : basalam.com/rozveh